از بود وجود خود فنا شو


رندانه بیا حریف ما شو

خواهی که تو پادشاه باشی


در حضرت پادشه گدا شو

چون اوست نوای بینوایان


دریاب نوا و بینوا شو

در بحر محیط ما قدم نه


با ما بنشین و آشنا شو

از هستی او وجود جوئی


از هستی خویشتن فنا شو

گر بندهٔ حضرت خدائی


چون بندهٔ حضرت خدا شو

خواهی که رسی به نعمت الله


ایمن ز فنا و از بقا شو